کتاب "کیوتو (شهری که قلبتان را می شکند)"، فقط دربارهی یک شهر نیست؛ دربارهی لحظههایی است که در آن خودِ واقعیمان را گم کرده و دوباره پیدا میکنیم. این کتاب، دعوتی است به تماشای زیباییهای شکست و پیروزیهای خاموش.
فینلی داناوان که هنوز هم مادری مجرد است ،برای تمام کردن رمان بعدی اش و سرپا ماندنش دوباره به مشکل خورده است ،اما خوبی اش این است که پرستار سرخانه و محرم اسرارش ،یعنی ورا، همراهش است و تنها جسدی که به تازگی با آن سرو کار داشته است .