استبداد از نگاه لویی آلتوسر
فضای استبداد چیزی جز خلأ نیست:
مستبد خیال میکند بر امپراتوری حکومت میکند، حال آنکه او فقط بر برهوت حاکم است.
اما زمان استبداد، نقطه مقابل طول زمان است:
لحظه. استبداد نه تنها به هیچ نهاد، رسته و خاندانی پردوام آشنا نیست، بلکه کنشهای خودش نیز فقط در لحظه فوران میکند.
ملت نسخۀ بدل مستبد است.
مستبد در لحظه تصمیم میگیرد، یعنی بدون تأمل، بدون مقایسه دلایل، بدون سنجش ادله، بدون سازش و بدون اعتدال،زیرا برای تأمل کردن، زمان و ایده ای خاص درباره آینده لازم است.
اما مستبد به همان اندازه از آینده ایده دارد که کاسب برای خوراکش عایدی دارد و بس.
همه تأمل او به تصمیم گیری محدود میشود و فوج کارگزاران موقتی او همان عمل کورکورانه را تا بیخ دور افتاده ترین ایالات تکرار میکنند.
وانگهی، کارگزاران درباره چه چیزی میتوانند تصمیم بگیرند؟
آنها به قضاتی میمانند که هیچ قانون مدونی ندارند، اما لازم است تصمیم بگیرند!
پس تصمیم خواهند گرفت: مانند او، ناگهانی!
از نگاه لویی آلتوسر نویسنده کتاب مونتسکیو؛ سیاست و تاریخ، شوریدگی خاص استبداد ترس است.
ترس نه شوریدگی ای ترکیبی یا تعلیمی است و نه شوریدگی ای اجتماعی.ترس نه قاعده میشناسد و نه قانون.ترس شوریدگی ای است که نه مسیری در پیش دارد و نه مصداقی در پشت:
شوریدگی ای در وضعیت پیدایی که هرگز چیزی پیدایش آن را به تأخیر نمیاندازد.
شوریدگی ای لحظهای که کارش فقط تکرار شدن است.
میان شوریدگی های سیاسی، ترس یگانه شوریدگی ای است که نه سیاسی، بلکه «روانی» است زیرا بی واسطه است.
با این حال، همین شوریدگی است که به این نظام عجیب حیات میبخشد.
اگر فرمانروای مستبد با تن پروری و بی حوصلگی از کار حکومت کناره میگیرد،
به این دلیل است که از سیاست مدار بودن سر باز میزند، نمیخواهد به آن نظم خالی از اغراض شخصی و معقولی که دولتمردان را میسازد، تظاهر کند.
او مانند شاهی که ردای خود را به پیشخدمت میدهد تا خودش را به حظ شوریدگی های شخصی بسپارد، با حرکتی از سر بدخلقی یا ملال شخصی و مزین به تشریفات پرطمطراق، خودش را از کسوت شخصیتی عمومی خلاص میکند که به شخص ثالثی تحویل میدهد.
مستبد دیگر چیزی جز شهوات نیست. نتیجهاش حرمسرا است.
همین کنار کشیدن مستبد سیمای عمومی نظامی است که از نظم سیاسی چشم میپوشد تا خودش را تسلیم تقدیر شوریدگی های منفرد کند. بنابراین، مشاهده نامحدود تکرار همان الگوها و در همه مردان سلطهگر، چیز عجیبی نیست.
پایین ترین رعیت هم مستبد است، دست کم برای همسرانش، اما اسیر است: اسیر شوریدگی هایش. و هنگامی که از خانه بیرون میزند، باز هم امیالش او را به حرکت در میآورد
نویسنده: هومن حسین زاده مترجم کتاب مونتسکیو؛ سیاست و تاریخ (انتشارات دمان)