اینجا سوریه است؛ مرگ بالای سر هر لحظه از زندگی سایه می‌اندازد.

اوکاشا زندگی زن جوانی را در آستانه‌ سی‌ سالگی روایت می‌کند که با جنون، ترس و جسارت آمیخته شده

اقعاً چه‌کسی جز دیو اگرز جسارت داشت این چنین از زوایای پنهان زندگی شخصی‌اش پرده بردارد؟

آریل دورفمن این معمای جنایی موسیقایی واقعی را از دل تاریخ بیرون کشیده...

گزارشگر صرف نظر شده است به این ملاحظه که خود نوشته آنان به حد لازم و کافی گویا و رسا حتی روشن تر از شرح تشخیص داده شده است

در زیر سایه ی فشار غم از ناشناخته ها، زنی زیبا با ناامیدی تلاش می کند تا از فراموشی بازگردد. این زن، کاترین داگلاس است که بار دیگر، دست تقدیر او را به مبارزه با کنستانتین دیمیرس خونخوار و بیرحم بر می گزیند.