نویسنده قصهی ایوان ایلیچ، قاضی صاحبمنصبی را تعریف میکند که از نظر اجتماعی، فرهنگی، مالی و شغلی جایگاه درخوری دارد، اما از برقراری ارتباط میانفردی ناتوان است و از بیماری حادی رنج میبرد
داستان دنیای قشنگ نو در سال 2540 و در شهر لندن اتفاق میافتد. فقط یک حکومت جهانی وجود دارد و آن بر همهی ساکنان که از جنینهای شبیهسازیشده به وجود آمدهاند، مسلط است.
«گهوارهی گربه» رمانی است دربارهی شاید مسئلهی امروز دنیا: نابودی جهان و زندگی به دست انسان. طنز سیاه ونه گات و نگاه انتقادیاش از «گهوارهی گربه» رمانی جذاب و ژرف پدید آورده است.