روی تختم دراز کشیده ام و سعی می کنم به هیچ چیز فکر نکنم.

سام گریوز تازه مأمور انتظامات دبستان شومیان شده است، اما...

اتفاقات عجیبی در لندن می‌افتد. بارانی قرمز‌رنگ می‌بارد و خیابان‌ها سرخ‌پوش شده‌اند. آدم‌ها ناپدید می‌شوند و یک نفر مقبره‌های گورستان هایگیت را گشوده است ...

«الکس» و «رن» با تمام وجود در جست‌وجوی طلسم‌ها هستند. حالا دیگر زیاد وقت ندارند چون می‌فهمند سازمان نقشه‌ی شومی در سر دارد و می‌خواهد ارتشی شکست‌ناپذیر از جنگجویان سنگی برپا کند. طلسم‌های گمشده تنها چیزی است که می‌تواند این نقشه‌ی شیطانی را نقش‌برآب کند....

بچه ها سرزنشم می کنند، می گویند زیادی ریزبینم...

با هارپر و نوای موسیقی‌اش به سیرک رؤیاها سفر کنید تا به بزرگ‌ترین راز زندگی هارپر پی ببرید.