کتاب بچه جادوگرها

آیا سه بچه جادوگر موفق به انجام مأموریت غیر ممکن می‌شوند؟
هر ساله در شهر جادویی راونسکیل بچه جادوگرهای جوان در جشن ماه سیاه شرکت می‌کنند و هر کدام برای محفلی انتخاب می‌شوند؛ بعد از آن است که یک جادوگر تمام عیار می‌شوند.
سون سالازار دل در دلش نیست که برای محفل سنبل انتخاب شود. او برای این موقعیت خیلی زحمت کشیده است. با توجه به این که بعضی بچه جادوگرها، جادوگر ذخیره اعلام می‌شوند، هیچ کسی دلش نمی‌خواهد که یک ذخیره و یا به عبارتی یک جادوگر به درد نخور با قدرت‌های جادویی بسیار کم باشد که دیگران تحقیرش کنند.
شب جشن ماه سیاه فرا رسیده است ولی سون نه تنها برای محفل سنبل انتخاب نمی‌شود بلکه برای هیچ کدام از پنج محفل ارزشمند دیگر هم انتخاب نمی‌شود. در کمال ناباوری او یک جادوگر ذخیره اعلام می‌شود. وحشتناک‌تر این که وقتی سون و دو جادوگر ذخیره‌ی دیگر می‌خواهند محفل ذخیره‌ها را تشکیل دهند، موفق نمی‌شوند. اگر محفل آن‌ها مهر و موم نشود، آن‌ها تا ابد در موقعیت بچه جادوگری گیر می‌افتند و تمام قدرت‌های جادویی خود را از دست می‌دهند.
سون چاره‌ای جز استناد به مأموریت غیر ممکن ندارد. مامان بزرگ اعلام می‌کند که مأموریت آن‌ها شکست هیولای شب وحشی است. اگر سه بچه جادوگر با همکاری هم موفق به انجام مأموریت شوند محفل آن‌ها رسمیت می‌یابد و می‌تواند موقعیت جادوگرهای ذخیره را حفظ کنند و اگر شکست بخورند...
آخرین گروه از بچه جادوگرهایی که به مأموریت غیرممکن استناد کردند و شکست خوردند به عنوان تنبیه تبدیل به وزغ شدند.