در رمان "ساحره" لوزانو داستانی چند لایه، شاعرانه و پرکشش میسازد که در آن صدای دو زن از دو دنیای متفاوت، یکی روزنامهنگاری شهری، دیگری شمن و درمانگری بومی با هم آمیخته و روایتهایشان، همانند وردهایی جادویی، پرده از تبعیض، خشونت جنسیتی، و قدرت زنانه بر میدارد.
داستان "نه نگهبان" حول محور یک دختر بچه میچرخد که شاهد تحولات اجتماعی و سیاسی در جامعه خود است. نه نگهبان با استفاده از نمادها و افسانههای محلی به بررسی رابطه انسان و طبیعت و همچنین اهمیت حفظ سنتها میپردازد. سبک نگارش رمان، ترکیبی از واقعگرایی و رئالیسم جادویی است که به خواننده اجازه میدهد تا به عمق داستان نفوذ کند. این کتاب به دلیل روایت قوی، شخصیتپردازی دقیق و پرداختن به مسائل اجتماعی مهم مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفته است.
"توطئهگران" روایتی است حاکی از اینکه وقایع تاریخی بزرگ گاه محصول تصمیمهای کوچک، سوءتفاهمها، و حماقتهای بشرند -روایتی ضدتاریخی، کندوکاوی طنازانه در ذات بشر و بازیهای قدرت...
قرار بود به شهر بروند، در آنجا تحصیلاتشان را تمام کنند، میتوانستند درآمد بیشتری داشته باشند و چه بسا کاروکاسبی خودشان را به پا میکردند. چندان نمیاندیشیدند چه میخواهند بخوانند یا چه کاسبیای قرار است ترتیب بدهند، و ایملدا فقط نگران این بود که نقشههایشان مثل باقی مردم دنیا عوامانه نباشد. او زنش را در آغوش میکشید و به او میگفت نقشههایشان مثل باقی مردم نخواهد بود چون آنها مسلما نقشههایشان را محقق خواهند کرد. زن به مردش لبخند میزد و به او میگفت که تنها چیزی که حقیقتا اهمیت دارد این است که کل زندگی کنار یکدیگر باشند، حتی اگر تمام زندگیشان در دهکده ودر بیپولی بگذرد. آن روزها مرد هوگو نامیده میشد و زن زیبا و جذاب بود.
پاز شاعری پیشرو و آزاداندیش و مقاله نویسی بی همتا بود. شیوه نگارش و نوشتن اش چه در شعر و چه در نثر جادویی و سحرانگیز است و واژه ها و کلمات برای او مفهومی زنده و متحرک دارند.