«آشپزخانهی چیبینهکو؛ گربهی کنجکاو» داستان رستورانیست که با هر غذا، پنجرهای به سوی گذشته میگشاید. غذای سنتی «کاگزن» در اینجا نهتنها یادآور خاطرات است، بلکه فرصتیست برای دیدار دوباره. کوتوکو، دختر جوانی که هنوز نتوانسته با غم ازدستدادن برادرش کنار بیاید، با شنیدن شایعههایی دربارهی این رستوران راهی سفر میشود...
گفته بودم که این داستان چند آغاز دارد. روزی که پایم را گذاشتم توی آن خانه، تکتک روزهایی که آن خانه را برای همیشه ترک نکردم. اما شاید هم داستان با ورودم به آن خانه یا بهدنیاآمدن دخترک یا نیش زنبور آغاز نشد، بلکه همان بعدازظهری آغاز شد که آن سگ افتاد دنبالم و من هم اشتباه کردم و راهش دادم.