«سایه» در روانشناسی اسم های متعددی دارد: «خویشتن جایگزین»، «خویشتن پایین تر»، «همزاد تاریک»، «خویشتن سرکوب شده»، «اید» و اسم هایی دیگر. کارل یونگ بیان می کند که سایه، «آن شخصی است که ترجیح می دهید نباشید.»
جاناتان ابرستاره دنیای نقاشی و شخصیت اصلی این نمایشنامه، دچار بحران هویت شده است و هدف راستینش را در دنیای هنر گم کرده است. به این امید که بتواند شور و اشتیاق روزهای جوانی و خویشتن از دست رفته اش را بازیابد، در سفری به دیدن پاتریشیا، عشق قدیمی اش می رود.
«قوی سیاه»، رویدادی بسیار نامحتمل با سه ویژگی اصلی است: غیرقابل پیش بینی است؛ تأثیر شگرفی دارد؛ و پس از اتفاق افتادن، می توانیم تحلیلی از آن ارائه کنیم که باعث می شود آن رویداد، قابل تفسیرتر و پیش بینی پذیرتر از گذشته جلوه کند