ایسیدرو ویدال، مردی بازنشسته و نهچندان پرشور، یک روز صبح خود و دوستانش را در میانهی جنگی غیررسمی مییابد؛ جنگی که در آن جوانها به جان پیرها افتادهاند.
زبان وسیله سفر است؛ زبان مدفونشده نگرانیها و ترسهای ما. زبان اصلی ما اصرار بر شنیده شدن دارد. زمانی که آن را دنبال میکنیم و داستانش را میشنویم، قدرت این را دارد که عمیقترین ترسهای ما را از بین ببرد.