«دروغها» یا «همهی دروغها» داستان بسیار تازه و پرتعلیقی دارد که به زندگی زن جوانی به نام «ایمی» میپردازد. از نگاه دیگران، ایمی در کنار همسرش، «جیسون» زندگی بسیار خوبی دارد، اما واقعیت این است که او در کابوسی بیپایان و دردناک گیر افتاده است.
شاید وقتی دیگر نیازمند چیزی نباشی همه چیز داشته باشی و هنگامی که دست از تلاش کردن برای میسر کردن مسائل بر میدارید، هرچیزی ممکن است به وقوع بپیوندد. فقط میدانم که "من" قدیمی دیگر وجود ندارد و از سر راه کنار رفته است.