تعطیلات دانکرک قصه آشوب و استیصال و روان گسیخته سربازانی است که زیر بمباران مستمر دشمن چشم انتظار کشتی های کم شمار نجات اند.ژولین مایا، قهرمان داستان یکی از همین سربازان است که در آن روزها پر تب و تاب با هم رزمانی دم خور می شود که ایمان خود را از دست داده اند و
یک روز متوجه شد که دارد تکهتکه میشود. تکه کاغذی برداشت و نوشت: «دارم تکهتکه میشوم» و زیر آن نوشت: ۲۳ و ۱۳ دقیقه. چند روز بعد این جمله به ذهنش خطور کرد: «آدمهای کوچک هر روز کوچکتر میشوید! تکهتکه میشوید، شمایی که آسایشتان را دوست دارید، سرانجام از بین میروید.» ولی نمیخواست از بین برود.