من قرار است تا ابد نگاهت کنم. خاکسترت را و شکوفههای کوچکت را. و تو را میسپارم به دریا. و دریا درست در همان جزیرهای که لبخندم به خواب رفته است تو را میکارد.
سرن ریس جشنواره ی تابستانه هدیه ای برای معلمش، کلاغ، می خرد؛ صندوقچه ای جادویی که او، توماس و کلاغ را راهی سفری مرموز و اسرارآمیز می کند به امید اینکه طلسم دیرینه ی کلاغ شکسته شود و دوباره به شکل انسان دربیاید.