جعفر یا آن طور که همه می شناسندش،موشو، پسر نوجوانی است از یک خانواده ی فقیر که مادرش در گورستان آب بر سر قبرها می ریزد و پدرش یک تنبک زن دوره گرد است. او به همراه پدرش در خیابان ها با تنبک و دست زدن در تلاش است تا زندگی را به نوعی سپری کند
در جایی فراتر از جهان، کتابخانهای وجود دارد که بینهایت کتاب را در خود جای داده است. هر کدام از آن کتاب داستان زندگی دیگری را تعریف میکند. یکی از آنها همان داستان زندگی خودتان است که در میان کتابهایی قرار گرفته است که داستان آنها با هر انتخاب متفاوت شما تغییر میکند.