اما کریگن، دختری ساده و خوشقلبی است که در زندگیاش رازهایی دارد. او در هواپیمایی که دچار نقص فنی شده است و خطر سقوط آن را تهدید میکند، ناخواسته از شدت ترس و وحشت همهی رازهایش را برای مرد غریبهای که کنارش نشسته بود فاش میکند...
کتاب "شبهای روشن" مثل خیلی از داستانهای داستایوفسکی، یک راوی اول شخص بینام و نشان دارد که در شهر زندگی میکند و از تنهایی و این که توانایی متوقف کردن افکار خود را ندارد رنج میبرد.
تنهایی پرهیاهو روایتی لطیف و خندهدار پیرامون مردی ساکن ایالت پلیس چک است که مدت سیوپنج سال را مشغول پرسکردن کاغذها و کتابهای باطله است. او طی این مدت از طریق کتابهایی که با آنها در تماس بوده به جایی رسیده است که دیگر نمیتواند بهطور واضح تشخیص دهد که کدام یک از افکارش واقعا متعلق به خود اوست و کدام یک از کتابهایش برآمده. مرد بسیاری از کتابها را از فک پرس هیدرولیک نجات داده و حالا خانهاش تا پشت بام پر است از کتابهای نجاتیافته. او همزمان نابودکننده و ناجی کتابهاست. هنگامی که یک پرس خودکار کار مرد را بیهوده میکند، او راهی ندارد جز فرورفتن در اعماق آبها و یا نجات کتابها. این کتاب هیاهویی عجیبوغریب و جشنی است علیه سانسور، ستم سیاسی و... .