کتاب همیشه کلاسیک (بابا لنگ‌ دراز)

برای خروشا یا همان جودی ابوت هجده ساله هیچ چیز هیجان انگیزتر از دنیای بیرون از نوانخانه ی جان گریر نیست اما جایی را ندارد که برود تا اینکه سروکله ای مردی نیکوکار و ناشناس پیدا می شود که میخواهد با هزینه ی خودش او را به بانشگاه بفرستد. او فقط یک درخواست دارد. جودی باید هر ماه یک نامه برایش بنویسد و از پیشرفت درسی اش بگوید. این مرد مرموز کیست که همدم شادی ها و غصه های او شده است؟
جین وبستر با روایت داستان خودی ابوت در بابا لنگر از از دغدغه های یک نوجوان گفته و از اهمیت تحصیل روابط انسانی و نیکوکاری از دید یک دختر یتیم او داستان را در قالب نامه نگاری های خودی با قیم ناشناسش نوشته با این حس و این نیاز هرچه بهتر منتقل شود.