ضرباهنگهای برخاسته در کوچههای گلآلودی که آبهای گوگرددار از آن جاری میشد، چونان مارش اردوی فقر و بندگی بود که با همهی توش و توان برای پایان دادن به بهرهکشی به صدا در میآمد...
کتاب پیش رو به قلم نویسندهای به نگارش درآمده که درونمایهی آثار هنریاش را میهندوستی، انقلاب، نابرابریهای اجتماعی و طبقاتی و زندگی کارگران و زحمتکشان تشکیل میدهد.
رمان آبشرون داستان شوریدگی و شیدایی است. داستان کارگرانی که کار را با عشق عجین کردهاند، البته با شوری آگاهانه. داستان ترنم عشق به میهن است و ترقی و پیشرفت مردم.