در سرزمین همیشه برفی ارکنوالد نهنگ ها در میان کوه های یخی شنا می کنند خرس های قطبی در یخچالها پرسه میزنند و گرگ ها در توند راها شکار می کنند، اما مردم این سرزمین به راحتی جایی دیده نمی شوند آنها از ترس ملکه ی شیطانی ارکنوالد در مخفیگاه ها زندگی می کنند چون ملکه هر انسانی را که ببیند زندانی میکند و بعد صدای او را می دزدد تا با قدرت صدای مردمان بتواند عمری جاودانه پیدا کند.
اسکا دختری است که از یک جعبه موسیقی نفرین شده قرار میکند و فلینت پسری است که اختراعاتش میتواند سرنوشت ارکنوالد را برای همیشه تغییر دهد.
این دو نفر سفری به سوی صخره های بی پایان و آسمان ها را آغاز می کنند تا بلکه بتوانند از دست ملکه ی شیطانی در امان بمانند و زندانی ها را آزاد کنند.
آواز آسمان نه فقط داستانی فانتزی و هیجان انگیز درباره ی سرزمین های یخی جادوهای ممنوعه و موجودات جادویی که داستانی است درباره ی حس تعلق داشتن یافتن هویت جسارت و باورداشتن به خود