آفتاب صبحگاهی بر زندگی عادی اما پیچیده ی زنانه از اواسط قرن بیستم در شهر نیویورک تمرکز دارد؛ با مجموعه ای از خاطرات لحظات و نقاط عطف زندگی شخصیت چارلی
این اثر ستایشی است از زندگیهای معمولی زندگی هایی که شاید در تاریخ ثبت نشوند، اما آمیخته با رنج ها شادیها تصمیمات ناگهانی و لحظات محوری اند. سایمون استیونز با دقت و ظرافتی هنرمندانه گذر زمان را نیز از دهه ی ۱۹۶۰ در پس زمینه ی داستان یک خانواده ترسیم می کند. سه بازیگر نمایش نامه علاوه بر نقشهای اصلی شخصیتهای فرعی مختلف زن و مرد در زندگی چارلی را نیز به شکلی سیال و حیرت انگیز ایفا می کنند
آفتاب صبحگاهی نه یک درام پرحادثه بلکه مرتبه ای آرام و تأمل برانگیز است که مخاطب را به جهان درونی زنان میبرد و به او یادآوری میکند که همه ی زندگیها حتا عادی ترین شان میتوانند اثری هنری و شایسته ی توجه باشند.