استفانو بنی با زبانی سرشار از بازیهای زبانی، ایهام و خیالپردازی، جهان خیالیای میسازد که از واقعیت امروز ما چندان دور نیست. او از طنز بهعنوان ابزاری برای نقد استفاده میکند، تا لایهلایه ساختارهای پوسیده قدرت، رسانه و فرهنگ مصرفی را برش بزند و خواننده را با سوالاتی جدی درباره وضعیت فعلیاش روبرو کند. «آخرین اشک» نه فقط نمایشی از بحرانهای جمعی، بلکه پژواکی از اشکهای فروخورده فردی ماست. اشکهایی که شاید روزی، بیهشدار، از چشمانمان سرازیر شوند.