در کتاب "دین قدرت جامعه"، موضوع اصلی بحثهای وبر در خصوص دین، قدرت و جامعه این است که در مذهب نیز با زدودن حالتهای غیرقابل توجیه و فهم انسانی از دین، عقلانیت حاکم میشود. از نگاه وبر، جهان نوین خدایانش را رها کرده و همه چیز را عقلایی، تابع محاسبه و پیشبینیپذیر ساخته است. او میکوشید تا نشان دهد که چگونه پیامبران با جاذبههای فرهمندانهشان توانستند قدرتهای کاهنان را که مبتنی بر سنت بودند از اعتبار بیندازند و چگونه با پیدایش دین مبتنی بر کتاب، فراگرد عقلایی و نظامدار شدن پهنۀ دینی آغاز شد و در اخلاق پروتستانی به اوج خود رسید.
همه ما می دانیم که در علم هر دستاوردی ظرف ده یا بیست یا پنجاه سال کهنه می شود و علم محکوم به این سرنوشت است و معنای کار علمی هم دقیقا همین است چرا که این معنی پیشرفت علم در ذات کار علمی نهفته است... ».
«ماکس وبر» از برجسته ترین جامعه شناسان قرن بیستم است که از فیلسوف و اقتصاددان نیز به شمار می رود. نظریات او در خصوص سیاست، اقتصاد و دین، پایه های جامعه شناسی را تبیین می نمایند.