همه چیز در خانه قدیمی هر لحظه ترسناکتر میشود تا اینکه یک روز هنگام غروب، سلست در آینه بخار گرفته حمام نگاه میکند و چهره خودش را میبیند اما کج وکوله و عجیب و غریب ....
داستان جادوگر بیجواز دربارۀ سرزمینی است که هر ربع قرن، یکبار ستارۀ دنبالهداری به نام «بورو» از کنار آن میگذرد و هر بار که این اتفاق میافتد برخی از نوزادان با نیرویی جادویی به دنیا میآیند.