کی؟ چی؟ کجا؟
این سه کلمه جادویی که بخش بزرگی از دانش انسانها در دل آن پنهان شده.
همه آنچه را که تاکنون درباره شخصیتهای بزرگ، رویدادهای مهم و مکانهای شگفت انگیز خواندهاید فراموش کنید...
این مجموعه به شما میگوید چرا.
دایناسورها (به انگلیسی: Dinosaurs) گروهی از جانوران مهرهدار بودند که حدود ۲۳۵ میلیون سال پیش در دورهٔ تریاس پسین به وجود آمدند. آنها در جریان رویداد انقراض تریاس-ژوراسیک به صورت جانوران برتر در خشکی درآمدند و سلطهٔ آنها بر خشکی تا پایان دورهٔ کرتاسه ادامه یافت. با وقوع رویداد انقراض کرتاسه-پالئوژن بیشتر آنها به غیر از تبار پرندگان منقرض شدند.
بررسی بازماندههای کهنبال (آرکئوپتریکس/ archaeopteryx) در سال ۱۸۶۱ نشاندهندهٔ رابطهای بین دایناسورها و پرندگان است. دانشمندان امروزه در اسکلت پرندگان، یک استخوان پیدا کردهاند که فقط در دایناسورها وجود داشته است. صرف نظر از حضور اثرهای سنگواره شده، نیاپرنده خیلی شبیه آراستهآرواره (کامپسوگناتوس/ compsognathus) است.
پژوهشهایی که در حدود سال ۱۹۷۰ انجام شده نشان میدهد دایناسورهای دَدپا نیاکان پرندگان هستند؛ در واقع، بسیاری از دیرینشناسان، پرندگان را مانند دایناسورهای بازمانده درنظر میگیرند و بر این باورند که دایناسورها و پرندگان باید با هم زیر یک گونه قرار داده شوند. امروزه ۱۰٬۰۰۰ گونه از پرندگان به این گروه تعلق دارند.
حدوداً نیمهٔ نخست قرن ۲۰ میلادی دانشمندان دایناسورها را جانورانی تنبل، خنگ و خونسرد بهشمار میآوردند. با این وجود، پژوهشهای گستردهٔ انجام شده در سال ۱۹۷۰ این نظریه را تأیید میکند که آنها جانورانی خونگرم با متابولیسم بالا بودند و اغلب خود را با واکنشهای متقابلِ اجتماعی سازگار میکردند. مدرکی از پرندگانی مربوط به دستهٔ ددپایان شدیداً این تغییر نظریه را تحت تأثیر قرار میدهد.
از زمانی که نخستین فسیلهای دایناسور در سدهٔ نوزدهم میلادی توسط چارلز داروین شناخته شدند اسکلت آنها زیبندهٔ موزههای سراسر دنیا شدهاند و دایناسورها بخشی از فرهنگ جهانی شدهاند و میان کودکان و بزرگسالان باقی خواهند ماند. آنها در پرفروشترین کتابها (مانند دنیای گمشده) و فیلمها (مانند پارک ژوراسیک)، چهره بودهاند و هر یافتهٔ تازهای از دایناسورها را رسانهها پوشش میدهند. اغلب بهطور غیررسمی هرگونه خزندهٔ پیشاتاریخی نظیر دواندازهدندان، خزندگان بالدار و ماهیخزندهسانان، پلسیوسور و موساسور را نیز دایناسور مینامند. در حالیکه به معنای دقیق کلمه هیچیک از جانوران یادشده دایناسور نیستند.
از آنجا که پستانداران در مقایسه با خزندگان امروزی هوشیارتر و فعالتر هستند این پرسش پیش میآید که چرا آنها برای مبارزهجویی با دایناسورها زودتر از این به مناطق تحت فرمانروایی دایناسورها نیامدند. یکی از دلایل محتمل آن است که خود دایناسورها فعال، هوشیار و خونگرم بودهاند. وضع خاص بدن دایناسورها حاکی از چابکی آنهاست. استخوانهای آنها در مقایسه با استخوانهای چهارپایان خونگرم و خونسرد امروزی، دارای مجراهایی است که نشاندهنده خونگرمی آنهاست. سنگوارههایی که نسبت شکارچی به شکار را نشان میدهد از این حکایت میکند که دایناسورها همچون پستانداران خونگرم و برخلاف خزندگان خونسرد به مقادیر زیادی غذا نیاز داشتهاند.
اگر دایناسورها خونگرم بودند این موضوع به توضیح چیرگی درازمدت آنها کمک میکند. دایناسورها بزرگتر از پستانداران همزمان خود بودهاند؛ حتی بچه دایناسورهایی که تازه از تخم خارج میشدند از بیشتر پستانداران بزرگتر بودهاند. واضح است که پستانداران نقش جانوران کوچک و دایناسورها نقش جانوران بزرگ را ایفا میکردند. حتی هنگامی که چندین رویداد انقراض گوناگون تنوع دایناسورها را کاهش داد دایناسورهای بازمانده هنوز هم بزرگتر از پستانداران بودند و میتوانستند که موقعیت خود را حفظ کنند و آن دودمانهای اصلی را فراهم آورند که فرگشت دوباره از آنها جانوران بزرگ را بهوجود میآورد.
تنها هنگامی که دایناسورها در جریان انقراض پایان کرتاسه از میان رفتند پستانداران به داخل مناطق مسکونی خالی راه یافتند تا به نوبه خود بر محیط خشکی چیرگی یابند.