کتاب پیر مقدس، نوشتهی کنراد فردیناند مایر و ترجمهی محمود حدادی است. این کتاب داستان زندگی «توماس بکت» وزیر مدبر و محبوب «هانری دوم»، فرمانروای بریتانیا و فرانسه را روایت میکند.
فردیناند مایر از نخبگان ادبیات آلمان در قرن نوزدهم، شیفتهی نقاشی بود. شکست در این حوزه او را به وادی ادبیات و فلسفه کشاند. آسودگی خاطری که نتیجهی پرورده شدن در خانوادهای ثروتمند بود، باعث شد در کنجی زیبا و آرام به ترجمه و شعر بپردازد و به یکی از طلایهداران شعر فلسفی و نکتهبین بدل شود. او با شروع دههی چهارم عمر، رماننویسی تاریخی را شروع کرد. مایر در آثارش ـ آخرین روزهای هوتن و گئورگ یانیچ ـ به توصیف زندگی شخصیتهای مهم و تأثیرگذاری پرداخته است که تفکرات ماکیاولیستی دارند.
نویسنده، رمان پیر مقدس را در پیرانهسر نوشت. وزیری دانا که پادشاه انگلیس و فرانسه بدون مشورت با او گام برنمیدارد، تبارش از سوی مادر به مشرقزمین میرسد، خون بیگانه در رگهایش جریان دارد و در مدارس اندلس آموزش دیده است. هانری دوم، بکت را بهعنوان اسقف اعظم بریتانیا انتخاب کرد تا در مقابل زیادهخواهیهای پاپ بایستد. اما اسقف محبوب که ملت مفلوک و بدبخت را برگزید، به پادشاه گفت: «پاهای من خستهاند. من شعلهای هستم که دارد فرو مینشیند. با این حال به نظرم میآید زندگی میارزد چنانچه در این عصر نفرت و نفاق کشوری بسازیم که در آن خدا و انسان تف نمیاندازند و سیلی نمیزنند. سایهی انتقامی غیر از انتقام من بالای سر تو میچرخد.» او در راه تأمین حقوق شهروندان زجردیده به دست عمال حکومت به قتل رسید.