رمانِ وقتی گرگ ها پیر می شوند را در 2008 نوشت که به سرعت ادبیاتِ عرب را درنوردید و بعد هم ترجمه شد. به فهرست اصلی جایزه ی بوکرِ عربی راه یافت و بی تردید یکی از مهم ترین رمان های این ادبیات در بیست سالِ گذشته محسوب می شود؛ روایتی از افراط گرایی، مذهب و زندگی روزمره و البته نقشِ آدم ها در رقم خوردنِ سرنوشت دیگری. رمان داستان چند شخصیت است که گویا می خواهند حقانیتِ خود را برای مخاطب ثابت کنند و نشان بدهند که «حق» با آن هاست. آیا کشته شدنِ یک پدرِ مست به دستِ موش ها به دخترِ او حق می دهد تا زند گی اش را تباه شده بداند؟ تکنیکِ بدیعِ جمال ناجی در روایتِ مسائلِ زیستن در خاورمیانه، تعصب های همه جانبه و البته مسئله زنانی که می خواهند صدای شان شنیده شود این رمانِ کم نظیر را ساخته است. رمانی که مدام این سؤال را پیش می کشد و تا دمِ آخر مخاطب را وامی دارد تا بفهمد: «چه کسی تمامِ حقیقت را می گوید»...