در شبی آرام ناگهان کتابخانه ی کوچک و مرموزی در وسط شهر مارتین ویل ظاهر می شود. کتابخانه ای که نگهبانش گربه ای نارنجی و با ابهت است و قفسه هایش کتاب هایی کهنه و پررمز و راز را در دل خود جا داده اند.
دوک آلفئوس و جنت میدان را داغ میکنند، کلود زیر نگاه همه قرار میگیرد، و آتی میان بیم روایت اصلی و امید پیوند با پدر قدم برمیدارد-شبی باشکوه که میتواند همهچیز را دگرگون کند.