زمانی که شوهر کلوئی، او و دو دخترش را به خاطر زنی دیگر ترک می کند، این شخصیت در وضعیت روحی بسیار بدی قرار می گیرد. بر خلاف انتظار، این پدرشوهر معمولاً سرد و غیرصمیمیِ کلوئی است که به کمکش می آید و به او، هم با کمک های مادی و هم با خرد و بینشی ژرف درباره ی زندگی و عشق یاری می رساند. آنا گاوالدا در این رمان زیبا و به یاد ماندنی، با مهارت و تأثیری مثال زدنی، شکنندگی روابط انسانی را در قالب داستانی هیجان انگیز مورد بررسی قرار می دهد.