«… تا قبل از اون همه چیز رو سیاه و سفید میدیدم؛ خوب و بد، اما بعد از اینکه درست فکر کردم دیدم اسمی که آدم روی چیزی میذاره بسته به اونه که تو کجا ایستاده باشی و اون چیز کجا قرار گرفته باشه و … اون تعریف که دقیقا از کتاب بذرشناسی بیرون کشیدم اینه؛ یک علف هرز گیاهیه که جای خودش نروییده باشه. اگه یک گل ختمی در مزرعهی ذرت باشه، اونجا علف هرزه. اگه همون رو تو حیاط خونهم پیدا کنم، اونجا یک گُله. شما تو حیاطم هستی آقای فورد!»