اتاق فرانکلین به قدری نامرتب است که نمی تواند شمشیر موردعلاقه اش را پیدا کند و مادرش به او می گوید که همزمان اتاقش را تمیز کند. او آنقدر مشتاق بیرون رفتن است که همه چیز را به کمد و یا به گوشه ای در کشوهایش فرو می کند. او سپس برای بازی بیرون می رود اما بدون شمشیر نمی تواند کارهای زیادی انجام دهد...