کتاب شازده احتجاب داستان بلندی است نوشتهی هوشنگ گلشیری، داستاننویس فقید ایرانی. این کتاب اولینبار در سال 1348 منتشر شد. این داستان بلند که نقطهی عطفی است در داستاننویسی معاصر ایران، تاکنون به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. گلشیری هنگامی این رمان را نوشت که عضو مهم و فعال جُنگ اصفهان (یک حلقهی ادبی) بود. او ابتدا داستان را برای اعضای این جنگ از جمله ابوالحسن نجفی خواند.
هوشنگ گلشیری نویسنده، منتقد و یکی از مهمترین چهرهها در دنیای داستاننویسی معاصر ایران است. او در طول فعالیت ادبیاش که تا آخرین لحظهی زندگیاش ادامه داشت، چندین مجموعه داستان و رمان و البته آثار غیرداستانی از جمله مجموعه مقالات «باغ در باغ» و همچنین مقالاتی در باب شعر به نام در ستایش شعر سکوت نوشت. گلشیری شاگردان بسیار قابلی همچون حسین سناپور، عباس معروفی، محمد محمدعلی، کوروش اسدی و… به دنیای نویسندگی معرفی کرد.
شازده احتجاب دربارهی یک بازمانده از خاندان قجری است که حالا تنها در یک عمارت بزرگ زندگی میکند. این شازده که فرزندی هم ندارد، تمام خدم و حشم عمارت را بیرون کرده و با بیماریای که دارد جانش را میگیرد، تنها مانده. دوران فر و باشکوه بودن قجرها گذشته و همهچیز از دست رفته است. تنها کسی که به شازده سر میزند، «مراد» است. پیشکاری که هرازگاهی به عمارت میآید و خبر مرگ یک آشنای شازده را به او میدهد. شازده اما درگیر خاطرات و زندگی گذشتهاش با همسرش «فخرالنساء» و خدمتکار او «فخری» است.
بریدهای از کتاب:
«سطحی که دور از او و در آنهمه کتاب و عکس و روایتهای متناقض به زندگیاش ادامه خواهد داد. اما میخواست بداند، بهخاطر خودش و فخرالنساء هم شده بود میخواست بفهمد پشت آن پوست، پشت آن سایهروشن عکس و یا لابهلای سطور آنهمه کتاب…»