خرده روایت های فشرده ی او مانند کلاف های رنگارنگ بی شماری به هم می پیچند و پیش می روند و هرکدام نقش خود را در بافته ی واحدی رقم می زنند. صبوحی در این رمان، با تسلطی که بر زبان مردانه ی راوی اش دارد، قصه ی رشد دردناک و اسطوره وار او را در خلال صعودی انفرادی به قله ی دماوند روایت می کند. کتاب با دغدغه ها و رنج های شخصی راوی آغاز می شود، ولی طی رشدی بسیار ملایم و طبیعی، از قومیت و سپس ملیت عبور می کند و در فصل های پایانی، در قالب اسطوره ای کاملا انسانی تبلور می یابد. داستان صبوحی از لحاظ ساختار، ترکیبی دقیق و مهندسی شده با فندانسیونی خلل ناپذیر دارد.