کتاب حاضر اهداف گوناگونی دارد. اولاً، مواضع اصلی در زیباشناسی فلسفی آلمانی را معرفی میکند و از روابط متقابل آنها و تلاششان برای غلبه بر مواضع پیشین یا احیای آنها میگوید. ثانیاً، مهمترین چهرههای این سنت را معرفی میکند، آن هم نه تکافتاده و جدا از هم، بلکه در بستر روایتی تاریخی. ثالثاً، این کتاب بیانگر باوری است مبنی بر اینکه تاریخ فلسفه را نمیتوان از فلسفهی نظاممند جدا کرد. تاریخ تنها زمانی اهمیت پیدا میکند که پرسشهایی در باب مسائل، دل مشغولیها و علایق فلسفی پیش آیند و طبیعتاً عصر خود ما نیز بدانها علاقهمند باشد.