بعد از ظهر روز جمعه، 18 ربیع الثانی سال 1070 هجری قمری، پس از نماز جماعت ، جنب مسجد دهلی، در برابر چشم نمازگزاران، سعید سرمد کاشانی را گردن زدند! به فرمان اورنگ زیب (پادشاه وقت هندوستان) و فتوای ملا عبدالقوی (قاضی القضات شهر دهلی) اما جرمش چه بود، از نظر صاحبان زر و زور و تزویر، بیان سخنان کفرآمیز. اما سخن راست را از حافظ بشنویم: جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد. آن چه دربارۀ حلاج ، سهروردی، عین القضات و نسیمی نوشتهاند، در بارۀ سعید سرمد هم صدق می کند. در زمانی که جنگ هفتاد و دو ملت همه جا را فرا گرفته بود و صاحبان زر و زور و تزویر به این جنگ دامن می زدند ” اندیشه های نوع پرستی و آمال انسان دوستی … در قالب طریق های صوفیانه… تبلیغ می شد.” ولی نه هر تصوقی. این کتاب شرحی است بر احوال و افکار و آثار وی و همچنین منظومه ای دربارهی او، که به کوشش زندهیاد عمران صلاحی تالیف و گردآوری شده است.