کتاب روایت و روایتگری در سینما میگوید موفقیت یا شکستِ فیلمها به کارایی و اثربخشیِ داستانگوییِ آنها وابسته است. باکلند، برای اثبات این نظریه، اجزای اصلیِ داستانگویی سینمایی را در میان چندین شیوهی مختلفِ فیلمسازی شناسایی میکند و توضیح میدهد که این اجزا چطور، بهتنهایی یا در ترکیب با هم، در شکلگیری نقشهی کلی فیلم نقش ایفا میکنند. به باور او، موفقیت فیلم به این بستگی دارد که فیلم چطور به یک ساختار روایی درست و دقیق شکل میدهد و چگونه این روایت را برای تماشاگران محدود و فاش میکند. فیلمهایی با ستارگان محبوب، کارگردانان مشهور، و ارزشهای تولیدی بالا هم هم اگر اجزای داستانگوییشان درست و دقیق طراحی نشده باشند ممکن است شکست بخورند، به عبارتی اگر اجزای داستانگوییشان نتوانند نقشی مؤثر در نقشهی کلی فیلم ایفا کنند.
کتاب روایت و روایتگری در سینما از دو بخش اصلی تشکیل شده است. بخش اول، با عنوان «مبانی»، با بحثی موجز دربارهی پیدایشِ روایت، روایتگری و عوامل روایی در سینمای آغازین شروع میشود و بعد، شرح میدهد که دستکاری فضا و زمان سینمایی چگونه میتواند تماشاگران را شیفته و مسحور جهان داستانی فیلم کند. در این بخش، که از چهار فصل تشکیل شده، باکلند ساختار روایی فیلمهای هالیوود کلاسیک و معاصر را با ارجاع به نمونههایی مثل آثار هیچکاک و مجموعه فیلمهای جیمز باند واکاوی میکند؛ برای بررسی و توضیح کارکرد روایتگری در سینما از موردکاویِ فیلمهایی نظیر دختر گمشده، تسخیرشده و پارک ژوراسیک بهره میگیرد؛ و عناصری روایی مثل بیان و بازتابندگی را با کمک مثالهایی از دو فیلم هتل بزرگ بوداپست و مارنی شرح میدهد....