آنتیگون در نافرمانیاش، دستوری را در برابر دستوری دیگر نمیپذیرد: او خودِ امکانپذیری دستور را به چالش میکشد. آنتیگون در رویایی با مردان است که ارزشهای شب را به دوش میکشد، نسبت به آنها مردانگی بیشتری از خود نشان میدهد و از زنان بسیاری پشتیبانی میکند. این باکرهی آسیبپذیر در برابر مردان شهر بهپا میخیزد؛ این موجود خانگی از سخنگفتن بیپرده نمیترسد. آنتیگون کاری میکند که این مخاطرهی نافرمانی را لمس کنیم؛ در اینجا چیزی رامنشده و مهارناپذیر و لجامگسیخته وجود دارد.نافرمانی تنها به معنی متوسلشدن به مشروعیتی والاتر نیست که اطاعت شخص از قوانین دیگر را تداوم میبخشد؛ بلکه بهچالشکشیدن اصل قاعدهی مشروعیت است. نافرمانی میتواند حاوی قسمی از سرپیچی محض باشد و شکوه و جلال آنتیگون در همین است.