توران میرهادی، هفت آرزو، هفت وصیت خود را اینگونه بیان میکند:
یک: تبدیل کار تربیتی به عشق، به فضای محبت و احترام. فضایی که کودکان با عشق بزرگ شوند، رشد کنند، تواناییهای شان شکوفا شود و بیش از هر چیز احساس امنیت کنند. دو: برداشتن رقابت به هر شکل از محیط تربیتی. رقابت ویرانگر است. معنا و مفهوم هر کار را دگرگون و تخریب می کند. برتر، بهتر، ترها و ترین ها وجود خارجی ندارند. فریب رقابت را نباید خورد. سه: جایگزین کردن مشارکت در همه ی کارها و در همه ی سطوح. در خانواده، در مهد کودک، در جامعه ی کوچک، در جامعه ی بزرگ. لذت کار دسته جمعی سازنده است، توان و اعتماد، دوستی و محبت به وجود می آورد. چهار: پرهیز از هرگونه داوری درباره ی کودکان در حال رشد. ضعف و پیشرفت، خوب و متوسط برای کودکان مفهومی ندارد، برای آن ها پرونده نسازیم. در تعامل مداوم، امکانات رشد را فراهم کنیم. پنج: پرهیز از دام های تکنولوژی و تبلیغات. فناوری، تجارتی سودآور شده است و دامی تازه برای مصرف گرایی از راه تبلیغات است. گاه احساس آقایی تکنولوژی بر انسان را داریم. انسانی که هوش، ذکاوت، اندیشه و توانایی های خود را در اختیار هدف های مجازی می گذارد. شش: پرهیز از گذاشتن بار سنگین بر دوش کودکان. کار ما ایجاد فرصت ها و آزاد گذاشتن کودکان است. پیش افتادن و عقب ماندنی مطرح نیست. آموزش زبان و فناوری های الکترونیکی دیر نمی شود. یاد گرفتن چند عبارت یا زدن چند دکمه، آموزش نیست، نوعی فشار بیهوده و گاه بسیار گمراه کننده است. هفت: رفتن به سوی طبیعت و باز هم طبیعت. طبیعت با انسان صادق است. هر لحظه آن اکتشافی است نو. در طبیعت با دنیای خلقت، تنوع بی پایان و شگفتی های باور نکردنی آن روبه رو هستیم. شناختن طبیعت و حفظ آن، شوق انگیز، بلکه لازم و حیاتی است.