پسرش مرده و تنها فرد مذکر خانواده فهاد است. غیضه میخواهد با تعبیر خودش با تدبیر و گاه با عواطف مادرانهاش تلاش کند در چارچوب خانه خود بهشت بسازد. اما تنها خوشبخت این خانه بهشت تنها مردِ خانواده فهاد است. غیضه برای آنکه فهاد، گل سرسبد خانواده و خلقت، در بهشت رشکبرانگیزش از همهی موجبات لذت و سعادت برخوردار باشد، زنهای خانواده- دختران، نوکر و نوههای دختریاش را به خدمت او درمیآورد و در این راه از آنان میخواهد تمام توان و عاطفه و توجه خود را نثارش کنند. اما زنان این خانواده نمیخواهند مانند او زندگی کنند...