اراده را شخصیترین رمان مارگ دوگن میدانند؛ روایتی از خاندان سرکش و ماجراجویش که دوره گذار در فرانسه پسااستعماری و و زیرورو شدن جامعه را با پوست و استخوانشان لمس کردند. او در بخش سرطان بیمارستان نشسته است، جایی که پدرش آخرین روزهای زندگیاش را سپری میکند و مارک در پی یافتن راهی است تا به رنج پدر پایان دهد.
دوگن داستان پدری را روایت میکند که در نوجوانی مبتلا به فلج اطفال میشود، اما با همان «یک پا و نصفی» دست از بلندپروازی برنمیدارد. اراده خصلت اصلی مردی است که با همهی کمبودها به جنگ زندگی میرود و از این نبردِ نابرابر سربلند بیرون میآید. نویسنده در کنار داستانِ پدر، بخشی از رویدادهای قرن بیستم را هم روایت کرده است؛ از جنگ جهانی دوم و کمونیسم گرفته تا استعمار و رونق جامعه مصرفی.