هدف بروس مک کوناچی بهعنوان نویسندهی این کتاب، نشاندادن ارزش مطالعاتشناختی است و بهدنبال آن است تا ثابت کند که مطالعات شناختی، چهارچوب معتبری را فراهم میآورد تا ارزش بالقوه و حقیقت نظریهها و رویکردهایی درک شود که در مطالعات تئاتر و اجرا بهکار میروند. مفاهیم «ذهن تجسمیافته»، «ناخودآگاهشناختی»، «طرح همدلانه»، «مقولههای سطح پایه»، «استعارههای اولیه» و «مفاهیم بنیادی نمایش در مطالعاتشناختی»، ایدههای برشتی را به چالش میکشند و رویکردهای استانیسلاوسکی در بازیگری را غنی میسازند. درواقع، علومشناختی برخی از رویکردهای نظری، از جمله نشانهشناسی سوسوری، روانکاوی لاکانی، شالودهشکنی، تاریخگرایی جدید و نظریهگفتمان فوکو را زیر سوال میبرد.