از آنتیگونه، طی قرنها پیوسته روایتهای تازهای شده است که به اعتبار همیشگی این تراژدی گواهی میدهد، زیرا مضنون اصلی آن تعارض فرمانهای قدرتمندان با قوانین آسمانی و طبیعت است؛ قوانینی بنیادین که انکارشان هر بار در مناسبتهای انسانی فاجعه از پی میآورد. در دفتر حاضر، سه روایت از این اثر باستانی گرد آمده است: - برتولت برشت، در اقتباسی نوآورانه، آن را تمثیلی میکند بر فرجام شوم تجاوزطلبیهایی که آلمان هیتلری را آتشافروز جنگ جهانی دوم کردند؛ - داستان درس ادبیات، با تکیه بر پسزمینهً تاریخی این تراژدی، به مفهوم مرگ در اسطوره میپردازد؛ - در آنتیگونهً برلین، خواهری جان، در هنگامهً بمباران شبانهً شهر، با همهً تهدید دستگاه شکنجهً هیتلری، در راه دفن برادر خود، دفنی ممنوع، مانند آنتیگونهً اسطورهای مرگ را میپذیرد و تقدس مییابد.