مرتب سازی بر اساس
نمایش در هر صفحه
178777
820٬000 ریال
جیم می دانست که همزمان خواب است و بیدار...
178759
120٬000 ریال
دیشب توی پله های خونه لیز خوردم....
209276
500٬000 ریال
می دانم که همه، مرا آدمی پلید و بد ذات می نامند، کوتوله ای هرزه و بی بند بار، دوستانم و زنان زندگی ام، مرا بهتر می شناسند
178705
125٬000 ریال
بغلش کردم و صورتم را به موهای بلوندش کشیدم که بر چهره اش ریخته بود...
178733
120٬000 ریال
همیشه خواب همان خانه را می دید، همان خانه ی کنار راه آهن را که در آن به دنیا آمده بود
178729
150٬000 ریال
مامان جان حضرت آقا برایمان چند ظرف خورش سنتی ایرانی فرستاده بلکه پسرش به یاد سنتها و تاریخ دیرین و باشکوه مملکتش از مهارجت منصرف شود
178690
23٬000 ریال
آن صبح سرد سوم دی ۱۳۶۰، فقط دوست داشتم به تکه ابری که در لحظه ی طلوع صورتی شده بود نگاه کنم..
178672
115٬000 ریال
گنجشک، گنجشک است ...
209131
200٬000 ریال
ماركس و انگلس ادعا میكردند كه در ایدئولوژی چیزها وارونه به نظر میرسند.