رابرت چارلز ویلسون، علمی تخیلینویسِ بزرگ آمریکایی-کانادایی، در نوشتنِ قصه شخصیت های ملموس در فضاهای غریب و آخرالزمانی مهارتی خارقالعاده دارد. داستانهایش آن قدر جزئیاتِ علمی دارد که آن را «علمیتخیلیِ سخت» حساب کنیم و آن قدر شخصیت پردازی و فضاسازی و پرداختن به مسائلِ انسانی دارد که طرفدارانِ علمیتخیلیِ نرم هم میتوانند از آن لذت ببرند. پیله که مهم ترین رمانِ ویلسون به حساب می آید مالامال از مضمونهای علمی تخیلی است اما از نظرگاهی سراپا متفاوت. چکیده ژانرِ علمی تخیلی است و هرآنچه این ژانر را در چشمِ ما محبوب می کند.
داستان با دو تصویر آغاز می شود:
«سال ۱۰۹×۴ میلادی»
«من دوازده سالم بود و دوقلوها سیزده سالشان بود که ستارهها از آسمانِ شب ناپدید شدند.»