حقیقت این است که ما دوست نداریم کارها و اشتباهات نسل پیشین را تکرار کنیم. آدمهای پیر اجناس بی مصرف را احتکار می کنند. همیشه سردشان است و دمای شوفاژها را تا آخر زیاد میکنند. لجبازی می کنند و نمی پذیرند که دیگر سنشان از رانندگی گذشته و باید قید آن را بزنند. از استفاده از عصا و واکر سر باز می زنند و چه کسی باید هزینه لجبازی های آنها را بپردازد؟ فرزاندشان نویسنده کتاب قصد دارد با توضیح این اشتباهات راهکاری در اختیار افراد میان سال بگذارد تا دوران سالمندی آرام تری داشته باشند.دیگر نتوانم موقعیت را عوض کنم محض آرامش خودم هم که شده می توانم دیدگاهم را تغییر دهم.» پیری این گونه است. موقعیت و دورانی ناگزیر اما آنچه که اهمیت دارد رعایت بایدها و نبایدهایی است که میتواند این دوران دشوار را آسان کند. دست کم برای خودمان و دست بالا برای کسانی که مجبورند از ما در دوران پیری نگه داری کنند. نویسنده این کتاب در سن پنجاه سالگی فهرستی تهیه میکند از بایدها و نبایدهایی که باید رعایت کند تا در سن هفتاد سالگی شبیه امروز والدینش نشود. با بیانی صادقانه و طنزآمیز به ترس ها، سرخوردگی ها وکلیشه هایی اشاره میکند که سالخوردگی با خود به همراه دارد.