خَر... خَر... خَربزه نه خَره و نه بُزه یه میوه‌ی شیرینه...

ماهی سفید کوچولو مامانش را گم کرده و گریه می‌کند

(داستان های آمریکایی،قرن 21م،گروه سنی:جوان)

آسمان آبی، سواحل ماسه ای... داشتم خواب خوشی می دیدم.

داسی‌ دایناسی در این داستان یاد می‌گیرد که رانندگی اصلاً کار بچه‌ها نیست و نباید راننده را موقع رانندگی، اذیت کند.

طوفانی دیگر و سیاه‌چاله‌ای دیگر و سفری دیگر در زمان. این بار به سرزمینی پر از سرباز و گلادیاتور و برده و مبارزه‌های خونین....

در ایران هم، مانند هر سرزمین دیگری، بوده اند و هستند زنانی که با کارهای ارزشمند و بزرگ خود، به زندگی عده ی زیادی از انسان ها، رنگ و جلا بخشیده اند

عجیبا پنیرا! می گفتند سر و کله ی یک شبح توی مترو پیدا شده

باز هم ترانه بگویم، درباره‌ی چیزهای خیلی مهم مثل.... بیسکویت.