این رمان، جریان سیال ذهن یک مرد ایرلندی میان سال به نام مارکوس کانوی را ثبت می کند

کتابی روشنگرانه درباره‌ی یکی از تأثیرگذارترین مکاتب فکری در فلسفه و تئوری ادبی معاصر است که در عین‌حال، اغلب اشتباه برداشت شده است.

نویسنده ی کتاب پیش رو با مطالعه ی تفاوت میان گمانه سازی علمی و برون علم، رابطه ی میان علم و فلسفه و همچنین مطالعه ی هستی و جهان خارج از محدوده ی فلسفه تصویری از جنبش های فلسفی و نظری حال حاضر ارائه می دهد.

کتاب، داستان زندگی لورا کارلسون را روایت می کند که پدرش در جنگ جهانی کشته شده است اما مرگ پدر تازه آغاز ورود شکارچی صفر به زندگی لورا بوده است

«برف بی صداس... ولی آب صدا داره، انگار یه نجواست... باد ولی جیغ می‌کشه.

یک زنم باسیاست است اما - یک زنم خانه دار سریالی - یک زنم یک حقوقدان اما - یک زنم فیلسوف تو خالی - یک زنم قاتلی است بالفطره - یک زنم سنتی است در خانه - یک زنم شاعری ست با سیگار - یک زنم اجتماع مردانه..

«آنسول» زمانی شهری آرام و سرشار از کتابخانه ها، مدارس و معابد بود

هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم در آستانه چهل و هشت سالگی، اینقدر تنها باشم. اما حالا که در این وضع بودم و «کرولاین» هم قرار نبود برگردد، چاره ای نداشتم جز این که با این واقعیت رو به رو شوم

در رمان «مأموریت جیکاک» به بازخوانی برهه ای از تاریخ که آمیخته با سبک و سیاق نوشتن خودش است می پردازد