شارو نقاش کُردی است که از فاجعه ای بزرگ جان به در برده و حالا در تبعیدی خودخواسته در سوئد زندگی می کند. او که انگار از گفتن با شنیدن وقایع کراهت دارد، با طرح زدن روی بوم نقاشی، سعی میکند جزئیات بیشتری از گذشته اش دریابد در هر تصویر نکته ای تازه می یابد و هر رنگ احساسی نو به او میبخشد مزییت نقاشی و رنگ در سیالیت و عدم قطعیت است.
معلوم نیست دقیقاً از کجا آغاز میشود و کجا پایان می پذیرد و این شاید مسئله اصلی رمان نگذار ببرندم شارو هم باشد. فجایع انسانی نسل کشیها قتلها و تجاوزها دقیقاً از کجا آغاز می شود؟ رمان ترکیبی است از یک گزارش مستندگونه و یک روایت شاعرانه مرثیه ای که با ورود شخصیتی جالب به نام آسکی تبدیل به ماجرایی معمایی میشود و هر چه پیش میرود رازهای بیشتری برملا می گردد؛ گناهان تازه ای پدیدار میشود آن هم از کسانی که خودشان را قربانی می دانسته اند.