دو زمزمه از دل سکوت و سایه دو قصیده پنهان در حاشیه ی افسانه ای بزرگتر...در نگاهی آرام در سکوت اوری با دستانی ظریف و ذهنی شکسته میان تونلهای خاموش میخزد و واژه ها را بی آنکه بر زبان آورد. زندگی میکند.و در راه باریک میان آرزوها بست شاگرد مرموز و شرور شب در تاریکی می درخشد لبخند میزند و مسیری را می پوید که میان آرزو و فاجعه کشیده شده است.این دو داستان گرچه در حاشیه ی روایت شاهکش جای دارند اما هر یک به تنهایی آینه ای هستند از ژرفای آن جهان پر از راز جادو درد و زیبایی های گمشده .اگر آواز کوئوت افسانه ای صدایی ست بلند از دل تاریخ این دو کتاب نجواهایی اند آرام اما فراموش نشدنی.