فلسفه ورزش حوزهای از فلسفه است که به دنبال تحلیل مفهومی موضوعات ورزش بهعنوان فعالیت انسانی است. این موضوعات حوزههای بسیاری را در بر میگیرند، اما عمدتاً در پنج دسته فلسفی قرار میگیرند: متافیزیک، اخلاق و فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه سیاسی و زیباییشناسی. دیدگاه فلسفی در مورد ورزش از یونان باستان سرچشمه گرفت و در اواخر قرن بیستم با کارهای پل وایس و هاوارد اسلشر احیا شد.
دیدگاه فلسفی در مورد ورزش، روابط متافیزیکی ورزش با هنر و بازی، مسائل اخلاقی فضیلت و انصاف و بهطور گستردهتر اجتماعی سیاسی را در بر میگیرد.
یونان باستان را زادگاه فلسفه باستان و ورزشهای المپیکی میدانند. فلسفههای هلنیستی اهمیت زیادی بر عملکرد ورزشی داشتند. با توجه به دیدگاه زمانه، مهارت ورزشی یک رهبر، نشاندهنده توانایی او در رهبری بود. (بازیهای فایاکس در ادیسه هومر) ورزش یک تحقیق معرفتی تلقی میشد؛ فرآیندی روششناختی که از طریق آن حقیقت عینی پتانسیل ورزشی یک فرد را با به فعلیت رساندن آن در رقابتهای ورزشی میآموزیم. دو و میدانی معیار ارزش فردی بهعنوان درمانی برای نابرابری اجتماعی تلقی میشد. ورزش حتی نوعی آموزش اخلاقی تلقی میشد. افلاطون از مشارکت زنان در ورزش برای غنیسازی اخلاقی آنها یاد میکرد. ارسطو بر فعالیت بدنی بهعنوان یک مسئولیت اخلاقی تأکید کرد.