داستانها در مورد یک جراح است که پس از اصابت صاعقه به او، به طور ناگهانی اشتیاق سیریناپذیری به موسیقی پیدا میکند، به ویژه به آثار شوپن. این مورد نشان میدهد که چگونه تغییرات چشمگیر در مغز میتواند منجر به تواناییها یا علایق جدید موسیقی شود. ساکس همچنین شرایطی مانند آموزیا را بررسی میکند که در آن افراد توانایی درک موسیقی را به عنوان یک هارمونی از دست میدهند و در عوض آن را همچون یک سر و صدای بی بنیاد میشنوند. برعکس این هم نیز ممکن است، او درباره توهمات موسیقایی صحبت میکند،