مترو مرا به فصل رمانی میبرد
که نویسندهاش را نمیشناسم
فصلی طولانی
که از من شروع میشود
و به من تمام میشود
فصلی از من
که در تونلها هی خوانده میشود
فصلی ساکت از هیاهوی ۳۳۰ زبان
فصلی بیرنگ
از زردها و قرمزها و سیاهها و سفیدها
فصلی با بوی آدم
آدمهای واقعی
واقعیتهای تلخ
تلخیهای دور
دورهای نزدیک
نزدیکیهای خانه
خانه... که دور است