در طول تاریخ مدرن گفتمان قدرت مؤسس به طور نظام مند هم برای گسترش بحث در مورد اصل قدرت مردمی فراتر از چارچوب آن در قالب حاکمیت و هم علیه آن مورد بهره برداری قرار گرفته است. از این رو سهم قدرت مؤسس در تحقق قدرت مردمی در دولت مدرن نه در ظرفیت آن برای تثبیت معنی صحیح حاکمیت بلکه در این واقعیت نهفته است که گفتمانهایی را ارائه داده که از رهگذر آنان میتوان مفاهیم موجود از قدرت مردمی را مورد ارزیابی قرار داده آن را به چالش کشید و مفاهیم جدیدی را مطرح کرد در این کتاب تاریخ قدرت مؤسس در پنج برهه ساختار بندی شده است. نخست نظریه قدرت مؤسس که توسط کشیش سیم پس در جریان انقلاب فرانسه ارائه شد دوم بازپرداخت این ایده توسط حقوقدانان فرانسوی در قرن نوزدهم سوم انديشة سیاسی کارل اشمیت چهارم نظریه های حقوقدانان قرن بیستم و پنجم، الگوی دموکراسی شورایی هانا آرنت.